Tuesday, July 12, 2016

لبخند طوطی (بخش دوم)



بالا خره وقتی همه صندلی ها سالن اشغال شد، مولای دانشجویان پشت میکروفن رفت و اول چندین بار بشدت داخل گرز میکروفن بگونه ای ممتد فوت کرد. بعد تلنگر های هندوانه سنج محکمی ماهرانه بر آن وارد آورد که نتیجه مشخص شدن عدم کار کرد میکروفن و بلند گو های چند مگاواتی بود. وقتی مولا با حرکات چشم و ابرو و لب و لوچهء آویزان عدم رضایت خود را اعلام نمود، یکی بکمک آمد و دکمه بلند گو را روی«on» گذاشت. مولا خجلت زده از فقدان اطلاعات فنی و برای جبران مافات و بعبارتی از رو نرفتن،  مجدا با فوت ممتد داخل گرز میکروفن دمید که اینکار موجب گردید تا صدایی همانند صوت قطارهای دیگ بخار عهد عتیق ناگهان در سالن قلیل المنفذ بپیچید و پرده های صماخ حضار همانند پرده های لق و آویران کلاسها از جا کننده شود. پس از عرض سلام بکل صاحبان شوکت و اقتدار و ضامن منصب و افتخار غایب و نه حاضر در جلسه، چنین آغاز به سخن فرمودند: < خواهران و برادران دانشجوی مکرمه و مکرم و عصاتید (اساتید) «هیبت»  (هیات)علمی و حق التدریسی (حق التضعیفی) بترتیب علیک السلام (با اشاره به صفوف نسوان) و سلام علیکم (با اشاره بصفوف ذکوران ) . امروز چه روز پر برکتی است. واقعاً به به، به به.  نمی دانم آفتاب عالمتاب از کجا سر در آورده. چونکه امروز جناب فوق فوق فوق دکترا، فخر فرهیختگان زمین و زمان و انس و جن، عمود بر افراشته علم و دانش سماوات و الارض، ملک العصاتید از بدو خلقت تا زلزله اخیر سونامی، قبول زحمت فرموده اند و منت به سر ما گذاشتند و قدم رنجه کردند و پا روی مردمک آب مروارید آورده ما گذاشتند و باین دانشگاه و دانشگاهیان شرف عزت و افتخار دادند. گرچه لازم نیست  که این فرهیخته بی  نظیر و مانند و اظهر من الشمس را  معرفی کنیم اما میخواستم تقاضا کنم همه با هم با کف زدن محکم از آقای دکتر «آبخشونی» استدعا کنید تا تشریف فرما بشوند.>حال خود با مفاصل شدیداً آرتروزی محکم مشغول کف زدن دردناک شدند و با بلند کردن دست بقیه را به کف زدن تشویق کردند و گاهی عدم رضایت خود را از ضعف کف زدن با چشم غره اعلام داشتند تا آقای دکتر  آبخشونی پشت میکروفن قرار گرفتند. آقای دکتر فخر زمان و زبان و ملک الالسنه ممالک ماوراء بحار الغربیه چنین آغاز به سخن فرمودند:

In the name of God, the merciful, the beneficent.
My name is DOCTOR  Javad Abakhshooni. Very very escuse me because of my teek (thick) Isfahanian peronounciation. Dis is my big peroblem. What can I do? Behind my head, ( behind my back), some hand throw me. (make fun of me.) For dis reason, I perefer espeak Farsi in the My PhD, class. As a matter of fact, Isfahani dialect is very sweet. It is more sweet, if the espeaker is voman. Especially, if she vears a chador-namaz. Anyvay, wit your permission, I am going to espeak Farsi ,aldough you are estudent of Engilish language.

(دنباله دارد)

No comments:

Post a Comment