Tuesday, January 1, 2013

ابابیل



مورخه نهم دیماه 91. پارک ملی «اورگلید» واقع در «هومستد»، فلوریدا.  مسؤلین پارک به مراجعین بارک چادری برزنتی و مقداری طناب میدهندکه روی ماشین خود بکشند و با طناب ببندند تا از هجوم کرکس های مهاجر در امان بماند. این کرکس ها بعلتی مرموز و اسرار آمیر، برف پاکن و هر آنچه از جنس پلاستیک باشد را می کنند و می برند. پیش از این تمهید، کارکنان پارک به حیل مختلف متوسل شدند تا کرکس را رم دهند ولی موفق نشدند. خواهر؟ جان خواهر. کرکس همون لاشخور خودمانه؟ راسی، یادته، پیش اینکه کوچمانا از ده به شهر بیاریم، خر «عباس کچل» سقط رفت و مردهای آبادی «جنازهء» خره را «حن و حن» کنان کشیدند و بردن توی بیابان؟ بعد که شکم خره، گلاب بروت، ترکید، لاشخورا مث «ابابیل» خودمان اومدن و بعد از یکساعت از خره فقط چار تا اسخون باقی موند. انگار همین دیروز پریروز بودا! چه زود گذشت! حالا چرا چادر و طناف بمردم میتن. فشنگ مفت؛ تفنگ مفت. ماشه کش مفت. ببندشان به گلوله. موگوما، مردم این جادر را پس هم میتن یا میذارن تو صندوق عقب و دو باره چادر و طناف میگیرن؟ حالا چرا لاشخوراشان برف پاکن می دزدن؟ تو مطمئنی که اینا لاشخورن؟  چنکه  لاشخور فقط لاش گندیده موخوره. لاشخور  دزد نیس. دزد بکسی میگن که مالی را یواشی ورمیداره و می بره. اونکه علنن مالیا بزور میکنه و می بره غارتگره. اما سؤال اینکه چرا فلاستیک می دزن. موکه موگوم اینا لاشخورای تعلیم دیده اند. فکر کنم بعدن کاکل و دنبشان را رنگ سبز شب نما میزنن و با مأموریت جدیدتری روانه شان موکنن. مآموریت لاشخورای بعدی، با توجه به کاری که توی پارک کردن، اینکه که بجای برف پاکن چشم ها را از کاسه در بیارن و لالهء گوشا را قلوه کن کنن و زبونا را از حلق بیرون بکشن.

No comments:

Post a Comment