مورخه ششم اردیبهشت 93. امریکا. مینه سوتا. دوربینی با انرژی خورشیدی آشیانهء عقابانی را نظاره میکند. تصاویر نشان میدهد که عقابی
اردکی را برای جوجهء خود آورده است و در شکم اردک تخمی وجود دارد که سالم باقی
مانده. عقاب بحکم غریزی تخم را زیر شکم خود می گذارد و روی آن می خوابد. بینندگان
در مورد عاقبت جوجه اردک نظرهای متفاوتی بیان کرده اند ولی بهر حال آنچه عیان
خواهد شد چه حاجت به پیش گویی دارد. در ادبیات یونان باستان داستان نویسی می ریسته
است بنام «ایسوپ». او شاید 2500 سال پیش زندگی میکرده. حکایت های
او بصور مختلف جمع آوری شده و در کتابخانه های یونان و انگلستان و عیره موجود است.
گرچه اثبات وجود «ایسوپ» کار ساده ای نیست اما آنچه مسلم است
بزرگانی جون ارسطو و هرودوت و پلوتارک از او نام برده اند و داستان هایی از او ذکر
کرده اند. یکی از این داستان ها «عقاب و پیکان» نام دارد
بدین شرح: کمانگری عقابی را با تیر بزد. عقاب چون خوب به تیر نگریست دید که
جوبی است مجهز به پر عقاب. در اینجا بود که عقاب گفت: از ماست که بر ماست. ناصر بن
خسرو قباديانى بلخى که 1000 سال پیش می
زیسته است و نه 2500 سال پیش و از او بنام« سیدالحکما» ذکر میشود شعر معروف عقاب را سروده< روزی ز سر
سنگ عقابی بهوا خاست. واندر طلب طعمه پر و بال بياراست... بسيار منی کـرد و ز تقدير
نترسيد... چون نیک نگهکرد و پر خويش بر او ديد. گفتا ز که ناليم که از ماست که بر
ماست>. قدیم ذکر منابع براحتی مقدور نبود چون کتاب ها فاقد فهرست
مندرجات و اندیکس بودند و شاعر بناجار می گفت: <ندانم کجا
خوانده ام در کتاب>. «ایسوپ» در یونان
می ریست و قبادیانی در عحمستان. شاید ناصر خسرو بهند نزدیکتر بوده تا یونان. قطعآ
این داستان در هندوستان هم موجود بوده، اما داستان دیگری هم هست که خیلی ها در کتب
دبستانی آنرا خوانده اند بنام قصة السلحفاة و البطتين. داستان
لاک پشت و دو مرغابی. همین داستان هم در قصه های «ایسوپ» موجود
است. مسقط الرآس این داستان کجا بوده؟ این داستان بهمراه کلیه و دمنه در زمان انوشیروان، 1500 سال
پیش، از هندی یا سانسکریت به پارسی ترجمه شده است که بدست اعراب مهاجم سوزانده شده
اما نسخه عربی آن و بعد ترجمه نیمه فارسی آن موجود است.
.